معرفی سوسن و سرخاب اندیکا
پایگاه فرهنگی شهرستان اندیکا
پایگاه اطلاع رسانی اندیکا

نویسنده و پژوهشگر:حسین چراغیان بختیاری

http://s3.picofile.com/file/8199741068/Scan0001_2.JPG

یکـی پـارسی بــودبس نـامــدار    که سرخابش خواندی همی شهریار

 

                                                                                             (فردوسی علیه الرحمه)

ولایت سوسن سرخاب منطقه ای است کوهستانی و عشایر نشین درشمال استان خوزستان ازتوابع بخش چلو شهرستان اندیکا، که در 60 کیلومتری شهر قلعه خواجه،120کیلومتری مسجد سلیمان و230 کیلومتری اهواز قرار دارد. مرکز این دهستان روستای تاریخی سربازاران است. در سال 1400خورشیدی45 خانوار و240نفر جمعیت دارد و با قراء اقماری آنحدود  800  تن سکنه دارد.،

 آب رودخانه سوسن سرخاب از کوه پر رمز و راز (تاراز) سرچشمه می گیرد. شغل بیشتر اهالی زراعت ، گله داری، تولید یکی از ارقام برنج محلی ، زنبورداری، و کار در پروژه پرورش ماهیهای سردآبی است، در روستای سربازاران  بزر گترین مرکز پرورش ماهیهای غزل آلا خاور میانه قرار دارد.روستای سر بازاران سوسن سرخاب چنانکه از نامش پیدا است یکی از قدیمی ترین مراکز داد وستد بین مردمان کوه نشین بوده است. ساکنین این روستا مردمی خونگرم از ایل بختیاری و از طوایف بهداروند«سرخابی(سهرابی)، منجزی (رشیدی)، فرگنی» و موری (علیجانوند- کرتلائی) هستند که سالانه پذیرای گردشگران زیادی از خارج و داخل کشور میباشند.

بافت مسکونی این روستا  متمرکز و دارای مدرسه، آب و برق، خانه بهداشت و دهیاری است. جنگل بلوط طبیعت سرسبز ، روان آب ها در کوچه‌ پس کوچه های روستا و درختان زیبای مورد و چنا، رنگ و جلوه‌ای دل‌انگیز به این روستا بخشیده است. خانه‌های بیشتر اهالی سنتی و باسنگ های بدون ملات ساخته شده است درب و پنجره‌ها، از جنس چوب و در ابعاد کوچک انتخاب شده‌اند. سقف بامها پوششی ساده و زیبا از چوب، و سرشاخة درختان و بام آنها از کاه گل است. حیاط عنصر اصلی خانه‌ها است که انبار ، آغل گوسفندان و سرویس بهداشتی در آن استقرار دارد.

از جمله سرگرمی‌ها و شادیهای مردم روستا به خصوص جوانان، اجرای انواع بازی‌ها و ورزش‌های محلی چوب‌بازی، دستمال بازی در مراسم جشن عروسی است ، اسب سواری، تیراندازی، کشتی محلی، چوکلی بازی، الختور وگوبازی در فصل بهار است .
پوشاک اهالی سوسن سرخاب، البسة لُری بختیاری  است. لباس مردان شامل کلاه نمدی، شلوار دبیت، چوقا و یای افزار آنها گیوه می‌باشد. پوشش سنتی زنان نیز از شلوار قری، پیراهن بلند چاک‌دار، جلیقه و چادر رنگی تشکیل شده است. روسری های زنان معمولاً عبارت از پارچه‌های رنگین و روشن است که با منجوق و پولک‌دوخته  می‌شوند. صنایع دستی اهالی سوسن سرخاب عبارتند از: قالی بافی ، چوقابافی،  جاجیم بافی و غیره می باشد

در دل روستا ی سربازاران جزیره ای پوشیده از درختان سرسبز قراردارد که پیرامون آن رودخانه ای پر خروش، نهرهای متعدد آب ، درختان تنومند کهن سال چنار و زیر شاخه های در آغوش هم رفته در ختان مورد و انار و انگور و صدای گاه و بیگاه پرندگان، ناله چکاوک ، قهقهه کبک و تیهو و آواز بهائم در نیایش و ستایش پروردگار نمائی از بهشت واقعی را تجسم میکند!!

در بیان جاذبه‌های طبیعی و تاریخی این قطب گردشگری  می‌توان به تفرجگاه‌های حاشیه رودخانه سوسن و جنگل‌های بلوط ،برف زمستانی دامنه کوه تاراز در  این جلگه گرمسیری اشاره کرد. طبیعت بکر روستا ی سربازاران در تمام فصول پذیرای گردشگران و علاقه‌مندان به طبیعت است.

در این روستا آثار تاریخی متعدد بر جای مانده از دوره های نوسنگی ، عصرمفرغ ، عصر آهن ،عصر عیلامی، عصراشکانی و ساسانی، دوران اتابکان لر وجود دارد  که می تواند مورد توجه باستان شناسان و علاقه ‌مندان به تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم قرار گیرد.
بقایای ده سوخته در تنگه دلی، تپه باستانی قلاقلعه در بالای روستا ،آثار حوض دانیال نبی در چال شه، نقش برجسته دوران عیلامی واقع در سرقلعه ، سنگ سوراخ، گور دخمه  یا برد گوری و کتیبه تاریخی در (آقا سلیمان) که مربوط به 3000 سال قبل از میلاد است.
یکی دیگر از آثار باستانی مردمان قدیم که سالم و دست نخورده باقی مانده آسیاب های آبی کم نظیری  است که قدمت آنها را به دوره هخامنشیان و اشکانی و ساسانیان نسبت می دهند. اماکن مذهبی این جلگه سرسبز عبارتند از ابراهیم مردانه ، زیا رتگاه بی بی نازک بانو ست. درظلع  جنوبی سربازاران قریه داروغه ، قریه سنگ باران، (سنگ + باران ) فرگه و قریه جیرون واقع گردیده (جیرون) نامی است دمشقی و به معنی دروازه و گذرگاه است. فرگه واژه ای است اوستائی و معنی (فرگاه) است در طول مسیر رودخانه سوسن و سرخاب بیش از 10  آسیاب آبی وجود داشت که در حال حاضر 3 مجموعه از آنها باقی مانده است. در  ظلع جنوب غربی روستا که سرتنگ جیرا نام دارد پایه های پل تاریخی بر جای مانده دارد - در دره بالای روستای سربازاران آثار پل دیگری است.در مدخل ورودی روستای سربازاران آثار یک کتیبه با خط میخی به شدت آسیب دیده وجود دارد که این اثر تاریخی از دوره هخامنشیان است. در همین ناحیه کوهی است بر روی آن کوه تخته سنگی است و روی آن تخته سنگ آثار و بقایایی است که به آن دژ دیدبانی گویند. در کنار آن سنگ آثار و بقایای جوی آبی است(آب اناری) که آجرکاری شده این جوی آب ، مسافتی را تا پایین کوه می پیمود و به مکان دپن مسجد علوی و امام زاده حمزه بن حسین منتهی میگردید. در املاک این ناحیه قطعات آهن  یافت شده که در در اصطلاح محلی به آنها ریم آهن می گویند و به معنی آهن پاره و محل ذوب آهن است. در گذشته یک معدن سنگ آهن در انتهای دره وجود داشت که به علت برگشت آب دریاچه سد شهید عباسپور (رضاشاه سابق) به زیر آب فرورفته است. در مجاورت این ناحیه ولایت دیگری است که شلا نام دارد. در قریه جولان آباد و بهرام آباد دژ مخروبه ای است که آنرا  قلعه ارکی (ارگ) می خوانند. در کنار رودخانه شلا دو پایه پل قدیمی جالب برجای مانده که از عجایب است و مردمان محل به آنها ]پا پیل[ می گویند این پایه های بتنی گرد حجیم از ساروج ساخته شده و دو هزار سال قدمت دارند. تسمیه شلا( شاه+ لا) شاه در اینجا به معنی بزرگ و لا به معنی ناحیه بین دو یا چند کوه را  لا  بزرگ یا( شاه لا) می گویند که بر اثر استعمال زیاد این منطقه را( شلا) می خوانند ودر تنگه  شلال( شِه لا) به معنی  لای کوچک است.

     بعضی اصحاب قلم ابنیه اطراف چشمه (چاله شه) را نقطه آغازین تمدن درولایت سوسن سرخاب می دانند. و برخی قریه سوخته و پاره ای دیگر سرقلعه را مرکز حکومتی و تمدن این ناحیه میدانند. وجه تسمیه چاله شه ( چاله سیاه) عبارت است از وجود گودال و چشمه عمیق و صخره های سیاه رنگ دراین محل می باشد. علت سیاهی پیرامون چشمه می تواند نوع ترکیبات مواد کانی و یا نوعی از سنگ آهن و یا سایه کوههای بلند و انبوه درختانی باشد که مانع تابش نور خورشید به این محل می شود  و شاید هم مقصود از چال شه خانه شاهی و یا مقر حکومتگران و یا لوچ اشتر و حوض ماهی دانیال نبی باشد؟الله اعلم

 "با شرح این مطلب یاد میکنیم از کسانی که خودشان نیستند ولی نامشان تا ابد جاوید است از شهیدان به خون خفته ایران زمین و از سنگر سازان بی سنگر، از جوانان راستین وطن و  همه آنهائی که برای سر بلندی و آبادی دین و میهن دل در گرو خداوند متعال داشتند و در دوجبهه یکی مقابله با متجاورین تازی و دیگری برای محرومیت زدائی در روستاها وعشایر با همه اشکالش می جنگیدند.... در خلال سالهای 1362- 1368 بیش از دهها سفر زمینی و چند سفر با قایق به منطقه محروم سوسن سرخاب ، کمفه و شلا و شیمبار داشتیم.چونکه در آن سالها جاده مناسب  وجود نداشت با ماشین کمک دار در مرکز دهستان چلو مستقر می شدیم و پای پیاده با یک کوله پشتی رهسپار کوهستانها و مناطق عشایری می شدیم در آنجا گاهی با اسب و قاطر و گاهی پای پیاده به دهات اطراف جهت پیگیری کارهای خدماتی عمرانی و امور مربوط به شوراها و کشاورزی و دامداری می رفتیم هر سفر که گاهاً بیست روز تا یک ماه به درازا می کشید اگرچه مردمان محروم آن سامان رئوف و مهمان نواز بودند اما هرازگاهی به علت بعد مسافت بین آبادیها و کوهستانی بودن منطقه با مشقات،بیماری و گرسنگی روبرو می شدیم .در ولایت قلعه خواجه که بودیم هرگاه گروه عمران با بلدوزر و گریدر و ماشین آلات برای یک روستا جاده می کشیدند و یا پایه های برق را علم می کردند و یا لوله های آب را متصل می نمودند مردم محروم ده نشین که روزهای تیره گذشته به یادداشتندنا باورانه به استقبال آنها می آمدند زنهای آبادی کل می زدند و مردان شادی می کردند. وقتی سبب را جویامی شدم می گفتند باورکردنی نیست از بس که مامورین دولتها پیشین به ما وعده های دروغ داده اند.!!  

در فصل زمستان هرسال وقتی از جانب شوراها عشایری ساکن در کوهستانهای شمالی گزارشی مبنی بر قحطی آذوقه و یا شیوع بیماریهای خطرناک مانند سیاه سرفه و وبا به جهاد سازندگی مرکز ی می رسید به فرمانداران وقت متوصل می شدیم بعد از کلی کشمکش ودادو فریاد سرانجام با همکاری امورعشایر، شبکه بهداشت و تیز پروازان جان برکف هوانیروز آذوقه و پزشک و دارو به مناطق محاصره شده از برف و کولاک  سوسن سرخاب، کمفه ، رپی، کتک و للر و تازه و سروند می بردیم و مردمان فقیر و محروم کوه نشین برای حاکمان دولت اسلامی و سربلندی ایران و ایرانی دعا میکردند"

با شروع کار تونل دلا و ساخت جاده بازفت،شهرکرد توسط جهادسازندگی، یکی دیگر از کارهای دولت   اجرای پروژه بزرگ پرورش ماهی های سرد آبی قزل آلا در سوسن سرخاب بود. این دو پروژه مهم از جمله اقدامات حاج محسن رضائی است." به جهت وجود اختلاف بین مالکین سوسن سرخاب  و سرمایه گزاران، خود اینجانب از طرف مدیریت جهاد سازندگی مسجدسلیمان که ابتدا بانی این کار بود ماموریت یافتم تا با وساطت شوراها ی محلی، مالکان را به همکاری و رضایت ترغیب نمایم که بحمدلله در نهایت گفتگوها مفید واقع گردید. بعد از اقدامات اولیه توسط جهادسازندگی این پروژه به بخش خصوصی واگذار شد و آقایان سیاوش امیدی ململی راکی و سهراب غیبی بابادی حاجیور و دیگران از اولین کسانی بودند که با همت مضاعف و پایمردی شیلات سوسن سرخاب را رونق داده و به سامان رساندند.

 

وجه تسمیه سوسن سرخاب

درباب تسمیه سوسن سرخاب در کتاب دیار شهر یاران آمده‌ است: «سوسن» به معنی شوش ایزد است.و در لغت به معنی نیلوفر است و نیلوفر از نشانه‌ های ویژه‌ ایزد بانوی ناهید است« ]نیلوفر[ نام روز هفتم باشد از هر ماه شمسی و بعضی روز هشتم گفته اند و پارسیان بنا بر قاعده ٔ کلی این روز را عید کنند و جشن سازند و این جشن را جشن نیلوفر خوانند و در این روز هر که حاجتی از پادشاه خواستی البته روا شدی ».

حمدلله مستوفی در تاریخ گزیده و بدلیسی در شرفنامه در معرفی سرخاب نامی حاکم لرستان بزرگ در ولایت مانرود سخن رانده اند و می نویسند:"سرخاب بن بدر بن مهلل بن محمد بن عیار وی از خاندان بنی عیار ( امیر عشیره شازنجان کرد ) و از سران سپاه ابونجم ناصرالدوله است. سرخاب در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم در زمان اتابک شجاع الدین خورشید که حاکم عراق عجم و ملک لرستان کوچک بود به شهنگی ولایت مانرود (مانکره) میانکوه لرستان بزرگ رسید(مقصود ار ]مانرود[ تمدن دوسوی کارون در کوهستانهای شمالی استان خوزستان است که امروزه بخش عمده منطقه کارتا، شلا دشتگل و سوسن سرخاب و نواحی دیگر پیرامون آنها زیر در یاچه شهید عباسپور(رضاشاه سابق) فرو رفته است)

مستوفی در ادامه می نویسد:" اتابک شجاع الدین خورشید دو پسر داشت به نام بدر و حیدر که بفرمان او یه جنگ گروه ( طایفه) جنگروی به ولایت شهمار( شیمبار) رفتند و قلعه سیاه را محاصره کردند در آن جنگ حیدر بن خورشید کشته شد او به انتقام خون پسر هرکه از این قوم می یافت می کشت آن گروه از او منزعج گشت و لایت مانرود را با او گذاشتند" بعد از مدتی شجاع الدین خورشید و برادرش نورالدین محمد گرفتار گروه جنگروی شدند و قلعه مانکره را از ایشان خواستند و در عوض قلعه طرازک]در خوزستان- لالی[ به آنها دادند بر ولایت لِر آمد و سی سال دیگر حکومت کرد تا بغایت پیر و خرف شد." 

"راولینسون شرق‌شناس بریتانیایی در سفرنامه خود از  شهر باستانی  سوسن در کنار شهر شوش خبر داده و   جالبترین نقطه را در این منطقه و یا شاید در تمام ایران آثار شهر باستانی سوسن مال susan mal دانسته ومی نویسد: شهر باستانی سوسن در ساحل رود کارون و در ۴ فرسنگی شمال- غربی مالمیر قرار دارد در اینجا نیز این ویرانه‌ها حکایت از شهری بزرگ دارند و بنابر شواهد موجود این شهر را بایستی در ردیف پایتخت‌هایی چون تخت جمشید و حکمتانه همدان به حساب آورد وی در ادامه می نویسد: به عقیده من در قدیم در ایالت باستانی سوزیان (شوش) دو شهر به نام سوسن و شوش (سوسه) وجود داشته است. شهر کهن‌تر که در کتب مقدس (انجیل و تورات) از آن به عنوان “شوشن” یاد شده و در ساحل رود کارون یا “ایولئوس” قرار داشته و شهر دوم که یونانیان آن را “سوسه” یعنی شوش نامیده‌اند در محل کنونی شهر شوش و در نزدیکی رود کرخه یا “خوئسپس” واقع بوده است. همچنین معتقدم که رود دزفول همان کوپراتیس و رودخانه آب زرد و دنباله آن یعنی رود جراحی، همان “هدیفون” یا “هدیپنوس” است و مجموع دو رود کارون و دزفول با «پاسی تیگریس» مطابقت دارد.

    "به نظر میرسد توصیفی کلی که راولینسون از حوض ماهی های مقدس در سوسن مال بدست می دهد با محل مطابقت ندارد زیرا حوض ماهی مربوط به سوسن سرخاب است ، به نقل از اکابرین در دوران اتابکان بین سوسن مالمیرایذه  و سوسن سرخاب اندیکا جاده کوهستانی و بازار دادو ستد از ناحیه تنگه انگورکشان و کارتا سلطان ابراهیم و تخت کاشان به این سرزمین جود داشت، ارتباط بین نامهای سوسن سرخاب و سوسن مالمیر به درستی معلوم نیست اما وجه مشترک آنها نام مقبره دانیال درسو.سن مال و حوض دانیال نبی و شلتوک کاری وسیع در هردو ناحیه است.

علامه علی اکبر دهخدا در باب معنی ]سوسن[ می نویسد:تلفظ susan) ) گیاهی است پیاز دار و تک لپه‌ای ، با برگ‌های باریک و دراز که انواع وحشی و پرورشی دارد ؛ گل این گیاه که معمولاً درشت ، خوشه‌ای و به رنگ ها و اشکال مختلف است بعضی از انواع آن مانند سوسن و سنبل خاصیت دارویی دارد سرخاب  ]س ُ [(اِخ ) همان سهراب پسر رستم است و نام پسر اسفندیار سرخه گفتندی.(برهان) در برخی از تواریخ آمده: سوسن نام ملکه ایران و همسر یزدگرد سوم بود که بنا بدرخواست او یزدگرد شهر «جی» را که بعدها به نام یهودیه شهرت گرفت بنا کرد و سرخاب .] س ُ ] (اِخ ) نام یکی از نجبای ایران معاصر پیروزیزدگراست . چنانکه فردوسی می فرماید:

یکـی پـارسی بــودبس نـامــدار

 که سرخابش خواندی همی شهریار

 

منصور شیرازی (ازآنندراج) گوید:

رسیـد موسم سرخاب ساقیا برخیز
می چو خون سیاوش در پیاله فکن .

 

لغوین در ادامه می نویسند: .]سرخاب . [س ُ ] (اِ مرکب ) نوعی از مرغان آبی باشد سرخ رنگ.گویند ماده ٔ آن را مانند زنان حیض برآید، تمام شب بیقرار باشند و چون از جفت جدا شوندجفتی دیگر نکنند و اگر یکی از آنها جفت خود را در آتش بیند او نیز خود را در آتش اندازد (برهان) و نام بطی است از جنس مرغابی که آنرا (چکاک ، چکاو، خرچال ، کیوک ، مانورک )نیز گویند. تازیش ابوالملیح و آن را شواز و قبره نیز نامند و هند جکور خوانند. (شرفنامه ٔمنیری )  منوچهری می گوید:

کبک رقاصـی کـند سرخاب غواصـی کنـد
   این بدین معروف گردد آن بدان شاهر شود.

 

"چنانکه گفتیم در معنی (سوسن + سرخاب) اقوال مختلفی است اهالی منطقه اعتقاد دارند واژه سرخاب مخفف سهراب است و سرخاب نام سرسلسله یکی از اجداد طوایف ساکن در منطقه سوسن است گروهی واژه سوسن را به گُل سوسن وسنبل نسبت می دهند و بعضی نام یکی از ارقام برنج میدانند. در زمستان 1365 یک روز در جمع اهالی سوسن سرخاب از ملا مراد بهمنی علیجان وند که از بزرگان و از معمرین آن ولایت بود پرسیدم سوسن سرخاب یعنی چه؟ گفت: سوسن اگر از اقمار شوشا (شوش)نباشد، باید سوسن سرخاب و سوسن مالمیر را از نظر تشابهات دو خواهر خوانده و یا دو  قطب تاریخی و فرهنگی هم سو نامید و شاید هم معنی سوسن سرخاب را باید در ردیف داستانهای ویس و رامین و خسروشیرین جستجو کرد دیگری گفت: در اوایل بهار و موسم ذوب برف های کوه تاراز برای مدت کوتاهی بخشی از سرچشمه رودخانه سوسن با گل ولای سرخ رنگ میگردید در بختیاری سرخاب نام شخص است و سوسن به معنی پائین کوه محل گرمسیری و دشت برنج کاری است. ملا عباسعلی سرخابی انوشه پسر ملا شفیع گفت: آنچه سینه به سینه به مارسیده است در اوایل قرن نهم جد بزرگ ما عزیزالدین (گردزدین) نام داشت او که کودکی خرد سال بود بر اثر بیماری فوت می کند پدرش جنازه او را در حرم بابازاهد واقع در روستای مانجز چلو که به آقا (علی اسماعیل گیلکی) معروف به کاتب است و از ذهاد و عباد و مبلغین مذهب تشیع در دوران اتابکان لر بزرگ بود قرار می دهند. بعد از ساعتی به اذن الله کودک حیات دوباره می یابد.اکنون مقبره وی در کوه تاراز آستانه حضرت سلیمان کرتلا واقع گردیده است از ایشان فرزندی برجای ماند که سهراب نام داشت. سهراب برای مدتی حکمران این ولایت شد. نام همسر وی سوسن خاتون بود و چون بانوی با کرامتی بود این ولایت بنام سوسن و سرخاب نام گرفت."

به نظر میرسد از بین همه ی این روایت ها  اشاره حکیم ابوالقاسم فردوسی،گفته کتاب دیار شهریاران، نقل حمدلله مستوفی که علامه دهخدا  از او به نام سرخاب]سرخه[ پسر اتابک ]مظفرالدین[ افراسیاب ثانی که مطابق 795  ه.ق می زیست می تواند مبنای این نام گذاری باشد. شاد باشید

 

بایاری از:

شاهنامه حکیم ابوالقاسم  فردوسی

شرفنامه – تاریخ-  بدلیسی

 تاریخ گزیده- حمدلله مستوفی 

لغت نامه علامه علی اکبر دهخدا

سفرنامه راولینسون بریتانیائی

کتاب دیار شهریاران- احمد اقتداری

یادداشتهای حسین چراغیان بختیاری- این مقاله در ماهنامه کهرنگ به چاپ رسیده است.

 

http://s6.picofile.com/file/8199741150/Scan0001_4.JPG

 

http://s6.picofile.com/file/8199741084/Scan0001_3.JPG

شیلات سوسن سرخاب

http://s6.picofile.com/file/8199741168/Scan0001_5.JPG

طبیعت سوسن سرخاب


این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: سه شنبه 3 فروردين 1400برچسب:سوسن سرخاب,بختیاری,لر,
ارسال توسط

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 179
بازدید ماه : 1266
بازدید کل : 81718
تعداد مطالب : 175
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1